این افراد برای درآمدزایی به شانس و اقبالشان اکتفا میکنند و سعی دارند خوشبینانه قدم بردارند. هرچند بین این افراد هم کسانی هستند که به اندازهای در زمینه خاص خود حرفهای میشوند که کارشان بهای زیادی پیدا میکند اما شاید این نمونه استدلالها برای آنهایی که محتاطانه قدم برمیدارند خیلی قابلقبول نباشد. بعضی دیگر اصولا کاری به این کارها ندارند و چشم به محبوبیت رشتهها در دنیای اقتصاد میدوزند؛ اینکه کدام زمینههای آموزشی خواهان بیشتری دارند و با در دست داشتن مدرک آنها میتوان آینده شغلی بهتری داشت. مسلما با توجه به مبلغهای زیادی که در دانشگاهها برای دریافت مدرک آکادمیک هزینه میشود، داشتن شغل پردرآمدی که بتواند هزینههای از دست رفته را بازگرداند، گزینه خوبی به نظر میآید.
در این میان دانشجویانی که انتخابشان تنها محدود به علاقهمندیشان میشود، ممکن است عطای رشتههای پردرآمد را به لقایش ببخشند و عمرشان را در راه یادگیری آنچیزی که همیشه در فکر و ذهنشان بوده، صرف کنند. اما دسته دیگری که برای انتخاب رشته به مراکز مشاوره میروند و سایتهای اقتصادی و کاریابی را زیر و رو میکنند تا از نیاز روز بازار سر درآورند، بعد از اینکه با عزت و احترام در جشن فارغالتحصیلی مدرک پایان دورهشان را دریافت میکنند، میتوانند به فکر دوختن کیسهای برای جمعآوری پولهای هزینه شده باشند. جالب اینکه هیچ رمز و رازی در کار نیست و هر دو دسته از افرادی که پا به دانشگاه میگذارند، میدانند با حجم زیادی از پرداختیها مواجه هستند و در ازای دریافت این مدارج با ارزش باید هزینه زیادی را متقبل شوند.
گزارشهای رسیده از سازمان کار دانشگاه «جورج تاون» در آمریکا نشان میدهد کارمندان دارای مدرک کارشناسی بهطور متوسط حدود ۸۴ درصد بیشتر از دیپلمها حقوق دریافت میکنند. انتشار چنین آمارهایی مهر تاییدی بر موضوع اهمیت تحصیلات و داشتن مدرکهای دانشگاهی است و رنگ و بوی سرمایهگذاری به آن دهد. مسلما کارفرمایان برای استخدام نیروهای جدید موضوع مدارک تحصیلی را مدنظر قرار داده و ترجیح میدهند تحصیلکردهها را انتخاب کنند. این موضوع شاید در مورد تمامی رشتههای تحصیلی صدق نکند و استثنا هم داشته باشد اما عموما در انواع مهندسیها، مدیریتها و علوم پایه بسیار مورد توجه است. هیچ دانشگاهی فردی را که مدرک کاردانی دارد حتی اگر تعداد بسیار زیادی کتاب خوانده باشد و اطلاعات عمومی بسیاری داشته باشد، بهعنوان استاد خود استخدام نمیکند. آندره پورتر، مدیر ارتباطات دانشگاه جورج تاون میگوید: «خانوادههای آمریکایی بیش از هر رشته دیگری به علوم و مهندسی کامپیوتر علاقهمند هستند.
شاید با توجه به اینکه امروزه تمامی فعالیتهای بشری فرم کامپیوتری به خود گرفته و این تکنولوژی موفق شده در تمام لایههای زندگی رسوخ کند این رشته توانسته بازار کار خوبی داشته باشد و کارفرمایان همواره به دنبال نیروهای مسلط در این حوزه هستند.» امروز دیگر بعد از گذشت سالهای زیادی از حضور انواع رشتههای مهندسی، فیزیک، علوم کامپیوتر و ریاضی در مراکز آموزشی، این امر بر همگان مشتبه شده است که این رشتهها جواب خود را پس داده و محبوبیتش بیدلیل نیست. شاید به خاطر بازار کار بسیار خوبی که این نمونه رشتهها دارند، خانوادهها صلاح را بر این میدانند که پولهایی که قرار است از جیبشان برود، در مسیر درآمد دوباره هزینه شود؛ مسیری که برگشت حتمی دارد. کتی باردارو، اقتصاددان سایت معتبر «PayScale» میگوید: «فارغالتحصیلان رشتههای مهندسی معمولا درآمدهای بالایی دارند و نرخ بیکاریشان بسیار پایین است. همچنین دانشجویان این رشتهها معمولا چندین برابر هزینهای را که در دانشگاهها پرداخت کردهاند در همان سالهای ابتدایی استخدام برمیگردانند.»
رشتههای مهندسی چندین سال پیاپی بالاترین نرخ بازگشت سرمایه را داشته و براساس آمار «PayScale» دستمزد افراد استخدامی در این حرفهها از متوسط درآمد دیگر رشتهها بالاتر است. براساس آخرین اعلام سایت معتبر «یواسنیوز»، بین انواع رشتههای این حوزه، مهندسی نفت با درآمدی حدود سالانه ۱۲۰ هزار دلار (تقریبا معادل ۳۸۴ میلیون تومان) پرطرفدارترین و مهندسی معدن و مواد معدنی درآمدی با حدود ۸۰ هزار دلار (تقریبا معادل ۲۵۶ میلیون تومان) جزء کمدرآمدترینهاست. انواع مهندسیها را اگر کنار بگذاریم، درآمد رشتههای بهداشت و زیرشاخههای پزشکی سالانه حدود ۴۰ هزار دلار (تقریبا معادل ۱۲۸ میلیون تومان) است. بین انواع رشتههای دیگری که معمولا بین دانشجویان محبوبیت زیادی دارند اما درآمد نسبتا پایینی دارند، میتوان به مطالعات اجتماعی، تئاتر و انواع زمینههای هنری اشارهکرد.