دانشجوی دکتری نباید کار کند. این حرف عدهای از استادان دانشگاه است که معتقدند دانشجوی دکتری باید تمام وقت به خواندن و نوشتن و پژوهش مشغول باشد و درس خواندن در این مقطع تحصیلی را یک شغل محسوب میکنند. در دانشگاههای دنیا دانشجوی دکترای تخصصی بودن شغل به حساب میآید و دانشجو برای تحصیل پول میگیرد. البته به این معنی که دانشجو پروژههای پژوهشی اجرا میکند و بابت آن از دانشگاه پول میگیرد. این پول زمانی بهعنوان هزینه تحصیل آن دانشجو به حساب میآید و گاهی هم درآمد. دانشجوی دکتری به درآمد نیاز دارد؟ هر آدمی برای گذران زندگی باید درآمدی داشته باشد.
دانشجوهای دکتری اغلب در سنی هستند که یا صاحب خانوادهاند یا دمبخت و درگیر هزینههای شروع زندگی. البته دور از ذهن هم نیست اگر یک دانشجوی دکتری به خاطر همین هزینهها، حتی خیال تاهل را هم در سر نپروراند. هزینههای زندگی یک دانشجوی معمولی، اگر او را یک فرد بدونمسئولیت زندگی خانوادگی در نظر بگیریم، خرج رفت و آمد و غذا و اجاره خانه یا خوابگاه و کتاب و مخارج جانبی پژوهش است. اما یک دانشجو این هزینهها را چطور تامین میکند؟
استادهایی که شراکت میکنند
آن دسته از استادانی که معتقدند دانشجوی دکتری نباید کار کند، اغلب خودشان دانشجوهایشان را در پروژههایی که از صنعت یا سازمانها میگیرند سهیم میکنند. شیوه کار این است که استاد دانشجو را در پروژه سهیم میکند و به ازای ساعتهایی که روی آن کار میکند به او دستمزد میدهد. این دستمزد اغلب ساعتی ۸ تا ۱۰ هزار تومان است. هر چند عدهای از دانشجوها معتقدند مبلغی که استاد به دانشجو میپردازد، در قیاس با چیزی که خودش دریافت میکند چندان منصفانه نیست. بعضی از استادان خودشان شرکت دارند و دانشجوها پارهوقت برایشان کار میکنند. درآمد کار پارهوقت هم به همان شیوه ساعتی محاسبه میشود. اما این راه کسب درآمد، چندان عمومیت ندارد و همه این بخت را ندارند که در پروژهها با استاد همکاری کنند یا چند ساعتی در هفته در شرکت استادشان کار کنند. چیزی که هم ته جیبشان را پر کند و هم بتوانند رزومهشان را پر و پیمانتر بنویسند.
تدریس دم دستترین راه گذران امور
شاید خیلی هم دمدست نباشد، اما درس دادن شاید اولین چیزی باشد که برای کسب درآمد به ذهن یک دانشجو خطور کند. بعضی وقتها یک دانشجوی دکتری این شانس را دارد که بتواند در همان دانشکدهای که تحصیل میکند درس هم بدهد.
بعضی از دانشجوهای دکتری معتقدند شیوه امروزی جذب در وزارت علوم باعث شده دیگر دانشکدهها نتوانند دانشجوهایی را که از شیوه کار و تدریسشان راضی بودهاند، بورس کنند یا به عضویت هیاتعلمی دربیاورند.
دانشجوهای دکتری و متقاضیان جذب در هیاتعلمی، در سامانه جذب وزارت علوم حساب کاربری میسازند و اعلام نیاز دانشگاهها به استاد هم در همین سامانه اعلام میشود. مرکز جذب وزارت علوم هم از بین کسانی که واجد شرایطند تعدادی را برای مصاحبه به دانشگاهها معرفی میکند. اما اگر گروه آموزشی بخواهد یکی از دانشجوهای دانشکده را جذب کند، راهی برای این کار ندارد. هر چند این شیوه برای جلوگیری از ورود افراد از درهای پشتی به کار گرفته میشود، ولی با این روش، حتی در انتخابهای درست هم گروه آموزشی قدرتی ندارد.
دانشجوهای دکتری میتوانند در چند دانشگاه تدریس کنند و ساعتی حدود هشت هزار تومان هم درآمد دارند. جز دانشکده محل تحصیل، دانشگاههای غیرانتفاعی، علمی-کاربردی و دانشگاههای آزاد هم میزبان تدریس دانشجوها هستند. اینکه یک دانشجو چند ساعت در هفته بتواند تدریس کند، به میزان زمان آزاد و روابطش با دانشگاه محل کار برمیگردد. میشود با ترمی هفت، هشت ساعت در هفته شروع شود و بعد تا ۱۵-۱۲ ساعت در هفته افزایش پیدا کند. البته داشتن مقاله و کتاب و دادن آزمون جامع امتیاز به حساب میآید و میتوان روی درآمد تاثیرگذار باشد.
کار دانشجویی
متصدی وسایل آزمایشگاه، اداره کردن کلاسهای حل تمرین، تصحیح اوراق امتحانی و… از نمونههای کار دانشجویی هستند که هر چند درآمد چندانی ندارد، اما بعضیهایشان رزومه به حساب میآیند و دستکم میتوانند کرایه رفت و آمد را تامین کنند. دستیار استاد در آزمایشگاه درآمد بیشتری نسبت به دستیار تدریس دارد.
هر چند عدهای از دانشجوهای دکتری میگویند بعضی بابت این کار پول نمیگیرند و اجبار استاد راهنما دلیل کافی برای این کار است و بعضی دیگر هم میگویند حقوق کار دانشجویی منظم نیست و ممکن است یک ترم پرداخت شود و ترم دیگر نه. کار ترجمه هم روش دیگری برای کسب درآمد است. نویسنده آگهیهای ترجمه روی دیوار یا آگهیهای تدریس خصوصی خیلی اوقات دانشجوهای دکترای تخصصی هستند که برای خرید کتابی پول جمع میکنند یا کرایه خانهشان عقب افتاده است.
کارهایی که نباید از آنها گفت
پایاننامه فروشهای انقلاب را دیدهاید؟ راسته کتابفروشیها، هر چند قدم در میان یکی هست که نشسته پروژه و تحقیق و پایاننامه دانشجویی میفروشد. شبیه همین کار را دانشجوهای دکتری بهطور خصوصیتر انجام میدهند. قبول میکنند که پروژه یا پایاننامه دانشجوهای لیسانس یا فوقلیسانس را انجام دهند و در ازایش دستمزدی متناسب با سختی کار و مهلت تحویل دریافت کنند. مثلا یک پایاننامه مهندسی با سه، چهار ماه مهلت تحویل، دو تا ۵/ ۲ میلیون خرج برمیدارد و اگر این زمان به سه هفته برسد و پروژه دکتری باشد، قیمتش به پنج میلیون تومان هم میرسد.
پژوهانهای که پرداخت نمیشود
چند سال پیش دولت طرحی را راهاندازی کرد که طی آن به دانشجوهای دکتری که از پروپوزالشان دفاع کرده بودند، ماهیانه مبلغی بهعنوان پژوهانه یا حق پژوهش پرداخت میشد. هر چند این طرح در زمان اجرا چندان موفق عمل نکرد و در پرداخت آن وقفههایی اتفاق افتاد و اطلاعرسانی دانشگاهها به موقع صورت نمیگرفت و… ولی عدهای از دانشجوهای دکتری روی آن حساب کرده بودند. پاییز امسال، همین پرداخت یکی در میان پژوهانه رسما قطع شد و وزارت علوم قول پرداخت وام به دانشجویان دکتری را داد؛ وامی که هنوز شیوهنامه پرداختش به همه دانشگاهها اعلام نشده و کسی آن را دریافت نکرده است. هیچ. این کلمهای است که یکی از دانشجویان دکتری علوم انسانی در پاسخ به سوال چه راههایی برای کسب درآمد دارید بر زبان میآورد. خواندن نظراتی که دانشجوها زیر خبرهایی مثل قطع پژوهانه و پرداخت وام مینویسند، میتواند خواننده را متوجه اهمیت دغدغه مالی این افراد کند؛ کسانی که قرار است در کتابها و سایتها بگردند، بنویسند، تولید کنند و ایدههای تازه بدهند.