مطالعه این کتاب برای تمام مراحل زندگی
از جمله برای موفقیت در مصاحبه کنکور دکتری بسیار مفید است.
خلاصه ای از کتاب های :
اصول و فنون مذاکره
۵۳ اصل در مذاکره
این فایل با فرمت pdf (کتاب الکترونیکی) خلاصه شده کتاب های :
اصول و فنون مذاکره
نویسنده: فیشر ویوری
ترجمه: دکتر حیدری
PHD علوم ارتباطات اجتماعی
۵۳ اصل در مذاکره
نویسنده :لی تامپسون
ترجمه : محمدرضا شعبانعلی
PHD مدیریت و بازاریابی
تدوين و تنظيم: فردین صحرایی
MD علوم ارتباطات اجتماعی
در این کتاب الکترونیکی تکنیک های کاملا” کاربردیی مبتنی بر جدیدترین یافته های متخصصان روانشناسی و مدیریت ارائه شده است. بعضی قسمت های این کتاب از فصول درسی رشته MBA می باشد.
استفاده بهینه از هوش هیجانی برای موفقیت در مذاکره
هوش هیجانی، کلمهای است که در سالهای اخیر، از جمله مدهای آموزش در حوزه مدیریت کسب و کار و همینطور ارتباطات در زندگی بوده است. به گفته پیتر سالووی، کمتر واژهای است که تا این حد مفاهیم و ارزشهای مهمی در پس آن نهفته شده و از سوی دیگر، تا این حد به صورت سطحی و غیرعلمی، در میان علاقمندان، تکثیر شده باشد.
مهارت ارتباطات
حرف زدن از مهارت ارتباطی و دانش ارتباطات ساده نیست. سالهاست در این باره گفتهاند و نوشتهاند و خواندهایم. اما به نظر میرسد که زیرمجموعههای دانش و مهارت ارتباطات، متناسب با کارآیی و اهمیت خود، مورد توجه قرار نگرفتهاند.
حرف زدن مدیریت شده در مذاکره
تحقیقات متعدد – اگر چه با رتبه بندیهای مختلف – نشان میدهند که «ترس از حرف زدن در مقابل جمع یا گلاسوفوبیا» در کنار ترس از بیماری و ترس از مرگ و ترس از ارتفاع و ترس از جانوران و ترس از شنا در آبهای عمیق، یکی از ترسهای اصلی انسان امروزی است!!
در بسیاری از زیرمجموعههای حوزه مهارت ارتباطی، کارآمد بودن مطالب و موضوعات، قربانی جذابیت موضوعات کم اهمیتتر شده است:
غافل شدن از تحلیل مواضع آشکار و تمرکز بیش از حد بر ارزیابی منافع پنهان
تاکید بر بازیهای کلامی به جای تسلط کلامی
توجه بیش از حد به مهارت متقاعدسازی و فراموش کردن مهارت گفتگو به عنوان یک نیاز ضروری
تاکید بیش از حد بر زبان بدن و در سایه قرار گرفتن مواضع و خواستههایی که مستقیماً در قالب کلمات بیان میشوند
همه و همه باعث شده است تا ما به «رواندرمانگر»هایی تبدیل شویم که همچون «فالگیرها» بدون توجه به اینکه طرف مقابل چه میگوید، میکوشیم خواستهها و رویاها و عقدهها و گرفتاریهایش را کشف کنیم و حاصل این کشف را هم، به هزار ترفند و نیرنگ به خود او بفروشیم!
**********************************************************
نظر خود را روی کاغذ در مورد یک موضوع یا شخص خاص بنویسید و بکوشید با تکمیل کردن آن در قالب یک پاراگراف، میزان نقدپذیری آن را کاهش دهید. فرض کنید کسی روبروی شما نشسته است و با خود عهد کرده است که به هر شیوهی ممکن، از شما ایراد بگیرد و صحبت شما را به چالش بکشاند. به این مثال دقت کنید:
شازده کوچولو، قطعاً معروفترین داستان در جهان است.
حالا فکر کنید که ممکن است یک نفر بگوید معیار تو برای معروفیت چیست؟ آیا آمار گرفتهای که میگویی «قطعاً؟». پس جملهی خود را اصلاح کنید:
شازده کوچولو، یکی از معروفترین داستانهای جهان است.
خوب اوضاع بهتر شد. اما حالا ممکن است باز هم بگویند معیار معروفیت چیست؟ فروش؟ تحقیقات انجام شده بین مردم و خوانندگان؟ به نظر میرسد که معروفیت، صفت دردسرداری است. بیایید به جای آن از دوست داشتنی استفاده کنیم.
شازده کوچولو، یکی از رمانهای دوست داشتنی جهان است.
بهتر شد. اما اوضاع هنوز خوب نیست. اگر طرف مقابل قصد کرده باشد که چالشی ایجاد کند، ممکن است بگوید: من که دوستنش نداشتم!
در صحبت با دوستان و آشنایانم، کمتر کسی را دیدهام که رمان شازده کوچولو را دوست نداشته باشد.
حالا خیلی بعید است که طرف مقابل بتواند حرفی بزند. اگر هم حرفی زد میتوانید بگویید: شاید سلیقهی دوستان و آشنایان من با دوستان و آشنایان شما فرق دارد!
آیا واقعاً قرار است در سخنرانیها با چنین وسواسی حرف بزنیم؟ هرگز. چنانکه افرادی که روبروی شما هم نشستهاند تا این حد بیمار نیستند که بخواهند به هر قیمتی ایراد بگیرند! این فقط یک بازی است. اما من و شما را عادت میدهد که جملات خود را هوشمندانهتر انتخاب کنیم. همینکه نگوییم ما اولین تولیدکنندهی … در کشور هستیم، دستاورد خوبی است. ضمن اینکه جملههای شما طولانیتر هم شده است. مفاهیم مانند آجر هستند و برخی کلمات و اصطلاحات و عبارات و تعابیر، در میانهی آنها مانند ملات هستند که ساختاری زیباتر و منسجمتر و محکمتر به بنای سخنان شما میدهند.
ضمن اینکه ما داریم به مغز خود نرمش میدهیم.